چند نکتهء دیگر در مورد اغلاط مشهوراملایی در زبان فارسی دری
محمدنبي عظيمي محمدنبي عظيمي


پیوست به گذشته:

 

نکاتی چند:   چون "نکاتی" صورت جمع نکته  وواژهء "چند" مفرد است پس از لحاظ دستور زبان نمی توان نوشت  نکاتی چند. به نظر می رسد که  این غلطی مشهور  از زمانی وارد زبان فارسی شده باشد که هرگاه  همایشی یا محفلی

با تلاوت  آیاتی از قرآن کریم شروع می شد نطاق می گفت محفل را با تلاوت  آیاتی چند از قرآن کریم شروع می کنیم که البته غلط بود وباید می گفت با آیاتی از قرآن یا به چند آیهء از قرآن مجید.( من خود تا همین چند روز پیش متوجه این نکتهء ظریف نشده بودم.)

 

پیشخان / پیشخوان: پیشخان به میز دراز صندوق مانندی گویند که درجلو دکان می گذارند وفروشنده پشت آن می نشیند. ولی پیشخوان کسی است که در مجلس وعظ یا روضه خوانی پیش از خطیب چیزی بخواند. بنابراین در هنگام نوشتن پیشخان وپیشخوان این نکته هارا باید در نظر آورد.

 

پیرامون / پیرامُن : واژهء  پیرامون وپیرامن که هردو پهلوی اند، معنای یکسان دارند ومی توان به هردو صورت آن را نوشت . پیرامون وپیرامن به گرداگرد دور وبر، اطراف کسی یا چیزی گفته می شود:

                             مرا دستگاهی که پیرامُن است ----            پدر گفت میراث جد من است

یا

                            فریدون گفت نقاشان چیــــــــن را    ----    که پیرامون خرگاهش بـــــــدوزند

                            بدان را نیک دارای مردهوشـــیار  ----     که نیکان خودبزرگ ونیک روزند

 

مربوطه  : چون واژهء مربوطه  در زبان عربی صفت مؤنث است بنابراین همیشه با اسمی که  مؤنث باشد به کار می رود . پس هرگاه ما بنویسیم " رییس مربوطه" ، "  قانون مربوطه" ،" دوسیهء مربوطه " ،" پروندهء مربوطه " ، "گزارش مربوطه"، یکی از همان اغلاط مشهور را مرتکب خواهیم شد که مضوع مورد بحث این سلسله از نبشته هااست .چرا که ازیک طرف در زبان فارسی مذکر ومؤنث وجود ندارد و از طرف دیگر ما نمی توانیم واژه مربوطه را با کلمه هایی که در زبان عربی مذکر است به کار بریم . بنا براین بهتر است که در همه موارد واژهء مربوط را به کار ببریم نه مربوطه را : رییس مربوط ، قانون مربوط ، دوسیهء مربوط ، پروندهء مربوط ، گزارش مربوط ، دستگاه مربوط و...

 

اما درباره ء صفت مؤنث باید گفت که چون  در زبان عربی ، صفت با موصوف خود مطابقت وبرابری دارد ، بنابراین

هرگاه موصوف مؤنث یا جمع غیر جاندار باشد صفت آن " تای " تأنیث می گردد . که این " تا " در عربی به صورت "ة" و در فارسی به صورت " ه" غیر ملفوظ به آخر صفت افزوده می شود.

 

آقای ابوالحسن نجفی در ص 253 کتاب مستطاب شان " غلط ننویسیم .. " این بحث را ادامه داده وچنین می نویسند :

در دوره متأخر، در فارسی نیز، به تقلید از عربی ، صفت مؤنث را دربسیاری از مواردبه کار می برند، مانند " قوانین مدوّ نه " ،" متون قدیمه "، " قرون ماضیه " ،" تعلیمات عالیه" ، " طبقهء ممتازه " ، والدهء محترمه " و جز اینها... که

به جای آنها باید گفت " قوانین مدوّن "،" متون قدیم"،" قرون ماضی " ، " تعلیمات عالی " ،"  طبقهء ممتاز"، " والدهء محترم " ، قانون مصّوب " ؛ زیرا در فارسی نه مؤونث ومذکر است ونه صفت با موصوف تطبیق می کند.

 

بدینترتیب می بینیم که کسانی که صفت مؤنث عربی را با واژه های  فارسی در می آمیزند وبه کارمی برند ، خلاف قاعده دستور زبان فارسی وعربی عمل می کنند. به این ترکیب های نادرست توجه کنید : پرونده ء مختومه ، بانوی محترمه ، والدهء محترمه ، کاغذ باطله ، نامهء شریفه ، دستور لازمه . که ازاستعمال آنها باید پرهیز نمود.

 


جناب نجفی می نویسد که برخی از ترکیب هایی هم هستند که  به صورت مستعمل در عربی  یا به شیوه عربی وارد فارسی شده و در نوشته ها به کاررفته است .وامروزه نیز می توان آنها را به عنوان اصطلاحات جا افتاده پذیرفت  هرچند که نادرست اند مانند: هیئت تحریریه ،هیئت حاکمه ، وسایط نقلیه ، اعمال شاقه ، احترامات فایقه ، امور خارجه ، روابط حسنه ، صفات رذیله ، ارواح خبیثه ، شجرهء طیبه ، قوه دراکه ، قوهء مقننه ، قوهء مجریه ، قوهء قضائیه ، مکهء معظمه ،مدینهءمنوره ، زن سلیطه ، گناهان کبیره و غیره. ( برای معلومات مفصلتر به صص 253 – 254 کتاب

غلط ننویسیم مراجعه شود . )

 

یک موضوع دیگر نیز* در همین رابطه قابل یاد آوری است که اگرچه درزبان فارسی میان مذکر ومؤنث کدام فرقی وجود ندارد ، با انهم برخی اسمها وصفاتی  هستند که مختص برای زنان به کار می روند. مانند: مخدره ، ضعیفه ، معروفه ، سلیطه وغیره . همچنان بسیاری از اسمهای عربی به صورت مذکر ومؤنث نیز در زبان فارسی استفاده می شود . مانند : جد وجده ، حاجی وحاجیه ، خال وخاله ، دلال ودلاله ، رئیس ورئیسه ، رقاص ورقاصه ، زانی وزانیه ،

زوج وزوجه ، عم وعمه ، مدیر ومدیره ، محبوب ومحبوبه ، معشوق ومعشوقه ، ملک وملکه،  ندیم وندیمه والد ووالده وغیره.

                                                                                                                                ادامه دارد

                                                                                                                         سپتامبر 2005  

 

* این موضوع ازص 25 کتاب " غلط ننویسیم ، گرفته شده.   

 

 

 


September 11th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان